به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «مرزداران»، منامه هفتاد و هشتم نهجالبلاغه جواب نامه ابوموسی اشعری، پیرامون حکمیّت بوده که سعید بن یحیی اموی در کتاب المغازی آن را آورده است.
فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ تَغَیَّرَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ عَنْ کَثِیرٍ مِنْ حَظِّهِمْ، فَمَالُوا مَعَ الدُّنْیَا وَ نَطَقُوا بِالْهَوَى، وَ إِنِّی نَزَلْتُ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْزِلًا مُعْجِباً اجْتَمَعَ بِهِ أَقْوَامٌ أَعْجَبَتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ، وَ أَنَا أُدَاوِی مِنْهُمْ قَرْحاً أَخَافُ أَنْ [یَعُودَ عَلَقاً یَعُودُ] یَکُونَ عَلَقاً.
۱ – علل سقوط جامعه:
همانا بسیاری از مردم تغییر کردند، و از سعادت و رستگاری بیبهره ماندند، به دنیاپرستی روی آورده، و از روی هوای نفس سخن گفتند. کردار اهل عراق مرا به شگفتی واداشته است که مردمی خودپسند در چیزی گرد آمدند، میخواستم زخم درون آنها را مداوا کنم، پیش از آن که غیر قابل علاج گردد.
وَ لَیْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ [النَّاسِ] عَلَى جَمَاعَهِ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) وَ أُلْفَتِهَا مِنِّی، أَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ کَرَمَ الْمَآبِ؛ وَ سَأَفِی بِالَّذِی وَأَیْتُ عَلَى نَفْسِی وَ إِنْ تَغَیَّرْتَ عَنْ صَالِحِ مَا فَارَقْتَنِی عَلَیْهِ، فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا أُوتِیَ مِنَ الْعَقْلِ وَ التَّجْرِبَهِ. وَ إِنِّی لَأَعْبَدُ أَنْ یَقُولَ قَائِلٌ بِبَاطِلٍ وَ أَنْ أُفْسِدَ أَمْراً قَدْ أَصْلَحَهُ اللَّهُ؛ فَدَعْ [عَنْکَ] مَا لَا تَعْرِفُ، فَإِنَّ شِرَارَ النَّاسِ طَائِرُونَ إِلَیْکَ بِأَقَاوِیلِ السُّوءِ، وَ السَّلَامُ.
۲ – تلاش امام در تحقّق وحدت:
پس بدان در امّت اسلام، هیچکس همانند من وجود ندارد که به وحدت امّت محمّد (صلیالله علیه و آله) و به انس گرفتن آنان به همدیگر، از من دلسوزتر باشد. من در این کار پاداش نیک و سرانجام شایسته را از خدا میطلبم، و به آنچه پیمان بستم وفا دارم، هر چند تو دگرگون شده، و همانند روزی که از من جدا شدی نباشی.
همانا تیره روز کسی است که از عقل و تجربهای که نصیب او شده، محروم ماند، و من از آن کس که به باطل سخن گوید یا کاری را که خدا اصلاح کرده بر هم زند، بیزارم. آنچه را نمیدانی واگذار، زیرا مردان بدکردار، با سخنانی نادرست بهسوی تو خواهند شتافت، با درود.
منبع: مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت علیهمالسلام
انتهای خبر/